ترجمه مقاله

حارث

لغت‌نامه دهخدا

حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مالک انصاری .صحابی است و ابن مبارک از معمر و او از صالح بن مسمار آرد که پیغمبر(ص ) حارث را فرمود: «یا حارث بن مالک کیف اصبحت ؟» حارث گفت : «اصحبت مؤمناً حقاً» حضرت فرمود: «ان لکل قول حقیقة فما حقیقة ایمانک ؟» حارث گفت : «عرفت نفسی عن الدنیا فاسهرت لیلی و اظمأت نهاری وکانی انظر الی اهل الجنة یتزاورون فیها و کانی اسمععن اهل النار.» حضرت (ص ) فرمود: «مؤمن نوراﷲ قلبه ....» و این حدیث را اشخاص مختلف بعبارات گوناگون نقل کرده اند و بعض آنان آورده اند که پیغمبر(ص ) او را حارثه خطاب کرده است . فضیل بن غزوان و بعض دیگر آرند که گروهی برنواحی مدینه بتاختند. حارث برای منع آنان بیرون شد و هشت تن از از ایشان بکشت و خود کشته شد. رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 1 ص 303 شود.
ترجمه مقاله