ترجمه مقاله

حازر

لغت‌نامه دهخدا

حازر. [ زِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حَزر و مَحزَرة.اندازه کننده . دیدزن . خراص . || شیر ترش . (مهذب الاسماء). شیر ترش و زبانگز. || ترش ، از شیر و نبیذ. || آرد جو که بوی آن خوش نباشد. || روی ترش و عبوس . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله