ترجمه مقاله

حالس

لغت‌نامه دهخدا

حالس . [ ل ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حلس . || (اِ) یکی از خطهای نوعی بازی کودکان عرب ، و آن چنان باشد که از خط پنج خانه بر زمین کشند و در هر خانه پنج پشکل جمع کنند و در میان آن پنج خانه ٔ دیگر خالی باشد و آن پشکل ها را به آن خانه ها نهند و این بازی را حوالس و هر خط آنرا حالس گویند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله