ترجمه مقاله

حالوما

لغت‌نامه دهخدا

حالوما. (اِ) گیاهی باشد سرخ به سیاهی مایل و آنرا سرخ مرد میگویند. (برهان ). به سریانی ابوخلسا [ انخوسا ] است . (فهرست مخزن الادویة) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). حمیراء. خس الحمار. رجل الحمار. کحلاء. تانیت . شنجار، شنگار. انقلیا. مالقس . هوچوبه .
ترجمه مقاله