ترجمه مقاله

حامااقطی

لغت‌نامه دهخدا

حامااقطی . [ ] (اِ) یونانی است و آنرا لیوس [ ظ: ابولوس ] اقطی نیز گویند، و آن سیوقه است و بر دو قسم است : بزرگ به اندازه ٔ درختی و کوچک به اندازه ٔ یک بدست ، و هر دو مشرف الاوراق (دندانه دار) و باریک ساق با گل سفید، و میوه ٔ آن مانند بطم است . برگهای قسم بزرگ آن مانند برگ گردو و کوچک وی مانند بادام است . بیش ازچهار شاخه نیارد، با آفتاب برج جوزاء میرسد و تا دوسال ریشه ٔ آن باقی ماند. و آن گرم و خشک است در دوم . اخلاط لزج و رطوبتها بیرون آرد. شرب و طلای آن سده واستسقاء و درد مفاصل را بتجربه زائل کند، و دردهای رحم و امراض مقعده حتی بواسیر مفتوحه را احتمالاً دفعکند. دانه ٔ آن را در زمان حیض خوردن مانع حمل شود (بتجربه ) و چکیده ٔ آنرا در دهان مضمضه کردن کرم دندان بکشد. طلای آن موی سیاه کند. و از ریختن مو جلوگیری کند. و اگر سه روز آنرا در بینی ریزند سرخی چشم ببردو شش (ریه ) را مضر است و اصلاح آن با عسل است ، و شربت آن تا یک درم . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 116). از یونانی خامایاخته است . دزی آنرا با سامبوکوس ابولوس تطبیق می کند و در بعض مآخذ حامی آمده است . (دزی ج 1 ص 239). غلیون اقطی کوچک . حمام صغیر. خمان الارض . بل . بل شیرین . بیسل . اَبل . نار هندی . طرثوث . طُرثیث . شن .
ترجمه مقاله