ترجمه مقاله

حامد

لغت‌نامه دهخدا

حامد. [ م ِ ] (اِخ ) ابن محمد، مکنی به ابورجاء و ملقب به آلُه بمعنی عقاب . مافروخی او را از معاصرین خود و از کتّاب و مردان علم و ادب اصفهان شمرده . و ابیات ذیل را از او آورده است :
ایا بلدة روحاء طاب نسیمها
و یا جنة فیحاء دام نعیمها
و یا بقعة لازال یا رج جوها
کماشج بالمسک الزکی ادیمها
نمیرک سلسال و ظلک سجسج
و نعماک فی الحالات هنی وخیمها
محلتنا فیها مراد لمن رعی
و ان درّست بالحادثات رسومها
بها الروضة الغناء و الغادة التی
اذا خالطتها النفس زالت همومها
اوانس جروا آن و الجی ناعم
یساعدنی فیها مع الدهر رسمها (؟)
لقد طاب سقیاها و غض نباتها
و عطر ریاها ورق نسیمها
بها من بقایا الفاضلین عصابة
بحشمة فخرالملک فَهْوَ زعیمها
و کیف یرجّی فی صلاح عشیرة
فساد و مولانا العمید کریمها
له عادتا طول و بذل اعرتا
لمکرمة یولی و نعمی ندیمها.
رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص 33 و 116شود.
ترجمه مقاله