ترجمه مقاله

حام

لغت‌نامه دهخدا

حام . [ مِن ْ ] (ع ص ، اِ) من اوابد العرب . کان الفحل اذا صار من اولاده عشرة ابطن ، قالوا حمی َ ظهره فیترک ُ،و لایحمل ُ علیه شی ٔ، و لایرکب ، و لایمنعُ ماء، و لا مرعی ، و قد اخبر اﷲ تعالی ببطلان ذلک بقوله : «ماجعل اﷲ من بحیرة و لا سائبة و لا وصیلة و لا حام ». (صبح الاعشی ج 1ص 403). آلوسی در بلوغ الارب آرد: حامی نعت فاعلی از حمی بمعنی منع است ، و در آن اختلاف شده . فراء گوید: هوالفحل اذ القح ولد ولده . فیقولون قد حمی ظهره فیهمل و لایطرد عن ماء و لا مرعی . و از ابن عباس و از ابن مسعود و ابوعبیده و زجاج نقل است که : آن نرینه ای است که از پشت او ده پشت برآید، آنگاه گویند حمی ظهره و پس از آن بر پشت آن حیوان بار نبرند و از آب و خوراک بازش ندارند. شافعی گوید: آن حیوان نری است که ده سال برای صاحب خود کار کرده باشد و گویند: نرینه ایست که از او هفت مادینه پشت سر هم برآید. و جمع میان آن اقوال به آنست که اعراب را درباره ٔ آن عقیده ها مختلف بوده . و معنی آیه ٔ «ماجعل اﷲ من بحیرة و لا سائبة ولا وصیلة و لا حام » آنست که خداوند این قانونهای کهنه را تشریع و امضاء نکرده است . الذین کفروا یفترون علی اﷲ الکذب حیث یفعلون ما یفعلون و یقولون اﷲ سبحانه و تعالی امرنا بهذا؛ یعنی ولیکن کفار بر خداوند دروغ بسته میگفتند خداوند ما را چنین دستور داده است . و پیشوای ایشان عمروبن لحی بوده که بنابر مشهور نخستین کس است که آن افعال شنیعه کرد، ابن جریر و جز او از ابوهریره آورده اند که گفت پیغمبر را شنیدم به اکثم بن جون میگفت : ای اکثم جهنم را بر من عرضه داشتند و من عمرو را در آن جای دیدم او اولین کس است که دین ابراهیم را تغییر داد. و انه اول من سیّب السوائب و وصل الوصیلة و حمی الحامی و نیز عبدالرزاق و جز او از زیدبن اسلم آرند که پیغمبر گفت : نخستین کسی که دین ابراهیم تغییر داد من میشناسم ، گفتند چه کس است ؟ فرمود: مردی از بنی مدلج . او دو ناقه داشت پس گوش آن دو را پاره کرد و شیر و پشت آنها را حرام ساخت و گفت آن دو را در راه خدا رها ساختم سپس بدانها محتاج شد پس شیر آنها را بخورد و بر پشت آنها سوار گشت . من او رادر جهنم یافتم در حالیکه آن دو حیوان او را میجویدند و به آیه ٔ یادشده بر حرمت این عمل استدلال و نیز ازآن میتوان استنباط کرد که تحریم هر منفعت حرام است ،و ابن ماجشون با این آیه استدلال کرده که مرد نمی تواند به بنده ٔ خود گوید «انت سائبة» (تو رها هستی ). اومیگوید بدین کلمه بنده آزاد نگردد. و برخی دیگر از علما رها کردن پرندگان را نیز از باب سائبه ساختن شمرده و برخی از علما گویند که این عمل (سائبه و رها کردن حیوانات ) ثواب و پاداشی ندارد. و برخی بدین نیز اکتفا نکرده برای آن کیفر قائل شده اند. ولیکن مردم از این احکام بکلی غافل هستند. و بالجمله مقصود از این آیات باطل ساختن بدعتی است که در زمان جاهلیت اعراب آنرا ایجاد کرده بودند. (بلوغ الارب ج 3 ص 38 و 39).
|| (ص ) شتری که ده بچه از پشت او پیدا شده باشد. رجوع به حامی شود. || نعت فاعلی از حمی . حمایت کننده . || گرد چیزی گردنده .
ترجمه مقاله