ترجمه مقاله

حاکم کردن

لغت‌نامه دهخدا

حاکم کردن . [ ک ِ ک َدَ ] (مص مرکب ) کسی را بر جایی یا بر مالی حکومت دادن . اِملاک . تحکیم . تسویم . (تاج المصادر بیهقی ). || حکم به نفع یکی از طرفین دعوی صادر کردن .
ترجمه مقاله