ترجمه مقاله

حایط

لغت‌نامه دهخدا

حایط. [ ی ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حوط وحیطة و حیاطت . || (اِ) دیوار. ج ، حیطان . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ج ، حیاط، و قیاس حوطان است . (منتهی الارب ) : در بیت المقدس جائی طلب کرد که آنرا شاید حائطی باید. (قصص الانبیاء ص 174).
همچو نوری تافته بر حائطی
حائط آن انوار را چون رابطی .

مولوی .


|| (ص ) طعام حایط؛ طعام که منتفخ گردد از آن شکم . (منتهی الارب ). رجوع به حائط شود.
ترجمه مقاله