ترجمه مقاله

حباب

لغت‌نامه دهخدا

حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن عبد فزاری . بغوی او را در عداد صحابه شمرده . او و ابراهیم حربی از طریق عبداﷲبن حاجب نقل حدیث کنند. وقتی نزد پیغمبر آمد و گفت هرچه فرمایی چنان کنم ، پیغمبر گفت به اسلام درآی و هجرت کن ، او نیز دستور را اجرا کرده با خانواده مهاجرت کرد. (الاصابة ج 1 ص 316).
ترجمه مقاله