ترجمه مقاله

حباب

لغت‌نامه دهخدا

حباب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن جزٔبن عمروبن عامربن عبدرزاح بن ظفر ظفری . برخی او رادر عداد صحابه شمرده اند که بدر و احد را دریافته و در قادسیه کشته شده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 249). عسقلانی او را حباب بن جزٔبن عمروبن عامربن عبدرزاح بن ظفر انصاری ظفری خوانده است . ابن ماکولا و طبری و ابن شاهین او را از شهداء یمامه شمرده اند، ابن قداح پدر او را جُزَی ّ با تصغیر خوانده است . (الاصابة ج 1 ص 316) (الاستیعاب ج 1 ص 133). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله