ترجمه مقاله

حبشی

لغت‌نامه دهخدا

حبشی . [ ح َ ب َ ] (اِخ ) امیر دادبک حبشی بن آلتون تاق . جوینی گوید: و درآن وقت (سال 491 هَ . ق .) سلطان برکیاروق بن ملکشاه امیر خراسان ، دادبک حبشی بن آلتونتاق را در ممالک خویش نیابت مطلق فرموده بود. و در مدح او اشعار شعرای آن عصر بسیار است و ابوالمعالی نحاس رازی مادح خاص اوست . (تاریخ جهانگشای جوینی ج 2 ص 2 چ قزوینی 1916 م .).در البنداری ص 265 آمده است : و در سال 490 هَ . ق . که سنجر از جانب برادر خود برکیاروق به حکومت خراسان منصوب شد و به دست امرای خویش آن مملکت را از چنگال امیر دادبک حبشی بن آلتون تاق بیرون آورد و این امیر به دست سرداران سنجری کشته شد. (حواشی اقبال بر حدائق السحر ص 119). و نیز اقبال گوید: امیر دادبک حبشی بن آلتون تاق از جانب برکیاروق امارت خراسان را تا سال 495 هَ . ق . داشته و در همین سال بوده است که سنجر به جای او آمده و او را برانداخته است . (حواشی حدائق السحر ص 121). و رجوع به اخبارالدولة السلجوقیة شود.
ترجمه مقاله