ترجمه مقاله

حبوس

لغت‌نامه دهخدا

حبوس . [ ] (اِخ ) ابن ماکسن بن زیری بن منادالصنهاجی . (عیون الانباء ج 1 ص 40). وی یکی از امرای بنی زیری است ، این امرا دست نشانده ٔ ملوک فاطمی در آفریقا بودند. حبوس مذکور در اوائل قرن 5 هجری در معیت پدر و عموی خود به اندلس درآمده بود در خلال همین احوال در شهر غرناطه بلوا و شورش ظهور کرد. زاوی که یکی از عموهای او بود از این اغتشاش داخلی استفاده کرد و شهر مذکور را در تحت تصرف خود درآورد، بعداً خود به آفریقا عودت کرد و پسرش را به حکومت نشاند، اما اهالی آن پسر را خلع و صاحب ترجمه را به جای وی نصب کردند. بدین ترتیب حبوس به مسند حکومت نایل گشت ، و به توسعه ٔ مرزهای کشورخویش پرداخت و یکی از بزرگترین دولتهای ملوک الطوایف اندلس را تأسیس کرد که به نام «بنی حبوس » معروف شده و خود تا تاریخ 469 هَ . ق . حکومت میکرد و در این سال درگذشت . (قاموس الاعلام ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
ترجمه مقاله