ترجمه مقاله

حبوکر

لغت‌نامه دهخدا

حبوکر. [ ح َ ب َ ک َ ] (ع ص ، اِ) ریگستانی که در آن رونده گم گردد. || سختی . || بلا. || سطبر گرداندام . (منتهی الارب ). || من اسماء الدواهی . (معجم البلدان ). || مرد لاغر که در راه رفتن گام نزدیک نهد. (منتهی الارب ). حبوکل . ج ، حباکر. رجوع به ام حبوکر شود.
ترجمه مقاله