ترجمه مقاله

حبیبه ٔ عدویه

لغت‌نامه دهخدا

حبیبه ٔ عدویه . [ ح َ ب َ ی ِ ع َ وی ی َ ] (اِخ ) از ابومحمد عبداﷲ مکی آمده که : حبیبه ٔ عدویه از عابدات بصره بود. وی هرگاه که نماز خفتن میگزارد بر بام می ایستاد و معجر و پیراهن بر خود می پوشید و می گفت : «خدایا ستاره ها فرورفتند و دیده ها به خواب شدند و پادشاهان درهای خود را بستند و در تو باز است . هر دوستی با دوست خود خلوت گزید. این جایگاه من در برابر تو است ». و چون سحر میشد میگفت : «خدایا این شب است که پشت کرد و این روز است که پرده افکند. کاش میدانستم شب مرا پذیرفته ای تا خود راشادباش گویم یا نپذیرفته ای تا خویش را تسلیت دهم . بعزت تو سوگند برای همیشه این خوی من و خوی تو باشد. چند که مرا زنده بداری به عزتت سوگند اگر مرا از در خود برانی جدا نشوم و در دل من جز بخشش و کرم تو نیفتد.». (صفة الصفوة ج 4 ص 20) (اعلام النساء ج 1 ص 204).
ترجمه مقاله