حبیسلغتنامه دهخداحبیس . [ ح َ ] (ع ص ) موقوف . موقوفة. هرمالی که صاحب آن آن را وقف محرم کرده است . || (اِ) اسبی که در راه خدا وقف شده است . ج ، حُبس ، حُبسان .