ترجمه مقاله

حثاث

لغت‌نامه دهخدا

حثاث . [ ح َ / ح ِ ] (ع اِ) خواب . مااکتحل حثاثاً؛به خواب نرفته . چشمش بهم نرفت . || اندک چیزی . اندک : ماذاق حثاثاً؛ ای شیئاً. (منتهی الارب ). هیچ نخورد. || کاه گاورس . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله