ترجمه مقاله

حجاج

لغت‌نامه دهخدا

حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن حارث بن قیس بن عدی بن سهم قرشی سهمی . برادر سائب و عبداﷲ و ابوقیس ، و پسرعم عبداﷲبن حذافة. موسی بن عقبة و ابن اسحاق او را در ضمن کسانی که به حبشه هجرت کردند یاد کرده و خبر قتل او را در اجنادین همه بجز ابن سعد و سیف یاد کرده اند،و این دو تن گفته اند که به سال 15 هَ . ق . در یرموک کشته شد. ابن الکلبی هجرت وی را به حبشه انکار کرده گوید اسلام آوردن او بعد از آن است ، و زبیربن بکار گوید که : روز بدر اسیر شد و اسلام آورد. (الاصابة ج 1 ص 326 قسم 1). و نیز عسقلانی گوید: ابن منده کسی را به نام حجاج بن قیس بن عدی سهمی آورده گوید غیر از حجاج بن حارث بن قیس است ، ولیکن ابن اثیر گوید: هر دو یک تن هستند و نام پدرش در برخی روایات حذف شده است . (الاصابة ج 2 ص 76 قسم 4). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله