ترجمه مقاله

حجاج

لغت‌نامه دهخدا

حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن حنتمة. جاحظ گوید: مردی در رقه بود به نام ابوعقیل و از اخبار بنی اسرائیل بسیار نقل میکرد. حجاج بن حنتمه بدو گفت : اسم گاو بنی اسرائیل چه بود؟ ابوعقیل گفت : حنتمة! حجاج گفت : در کجا دیدی ؟ گفت در کتاب عمرو عاص . (البیان و التبیین ج 3 ص 233). ابن عبد ربه همین داستان را به نام حجاج بن خیثمة آورده است . (العقد الفرید چ محمدسعید العریان ج 4 ص 125).
ترجمه مقاله