ترجمه مقاله

حجاج

لغت‌نامه دهخدا

حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن سلیمان معروف به ابن قمری . از ابی لهیعه روایت دارد. ابن عدی حدیث او را باحدیث رعینی اشتباه کرده است و رعینی را ابن قمری خوانده است . ابن حبان او را در زمره ٔ ثقات شمرده گوید:وقتی از ثقة نقل کند، حدیث او معتبر است . حاکم در مستدرک گوید: ثقة و مامون است . دارقطنی در «غرائب مالک » حدیثی از وی آورده که در سند آن اختلاف هست . و جد وی را افلح نام داده است . (لسان المیزان ج 2 ص 177).
ترجمه مقاله