ترجمه مقاله

حجاج

لغت‌نامه دهخدا

حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن عامرثمالی . او را در عداد اهل حمص شمرده اند. بخاری گوید: برخی او را ابن عبداﷲ خوانده اند.صحابی بود و ساکن شام شد. احمدبن محمدبن عیسی در «تاریخ حمصیین » آرد: حجاج بن عامر صحابی است . خبر وی رابرخی از بعضی فرزندان حمصی او برایم نقل کرده است . طبرانی از طریق خالدبن معدان از حجاج ثمالی روایت دارد، و از عبداﷲبن عامر ثمالی روایت است که ما دو تن با عمر خطاب نماز گزاردیم و چون سوره ٔ «اذا السماء انشقت ... » بخواند سجده کرد... بغوی و ابن سکن و بارودی و طبرانی از طریق اسماعیل بن عیاش آرند که حجاج گفت : اصحاب پیغمبر شاربها رامیزدند... (الاصابة ج 1 ص 326 و 327 قسم 1). و در قاموس الاعلام ترکی او را حجاج بن عامر شمالی خوانده است .
ترجمه مقاله