حجرالماء
لغتنامه دهخدا
حجرالماء. [ ح َ ج َ رُل ْ ] (ع اِ مرکب ) صاحب نزهة القلوب گوید: آن آب مهره است اگر زن حامله را چشم بر آن افتد استفراغ آیدش و بچه اش بزیان رود - انتهی .و صاحب مخزن الادویة گوید: حجرالماء سنباذج است . و صاحب تحفه گوید سنباذج است و گویند هم اسم شبه است .