ترجمه مقاله

حجر بارقی

لغت‌نامه دهخدا

حجر بارقی . [ ح َ ج َ رِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجر برقی .(مطابق نسخه ٔ لکلرک از ابن البیطار) سنگی است شبیه بحجر خزفی و بقدر کف دست و سبک و اندکی از آن جاذب آب کثیر و بر روی آب ایستد و بعد از جذب آب بقعر آب رود، و چون در آفتاب گذارند آب را پس دهد. جهت استسقاءزقی نافع است که چون موضعی از حوالی ناف را جراحت کرده بر آن ببندند جذب رطوبات کند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و ابن البیطار گوید: (قال ) ابوالعباس النباتی هو حجر شکله شکل الحجارة المصریة یکون علی قدر الکف . اخبرنی الثقة عنه ببغداد و هو ممن رآه و لم یعرفه حتی اخبر به و بخواصه العجیبة. وجد فی بعض ذخائر المصریین . من خواصه ان یوضع علی من به استسقاء فیمص الماء من بطنه حتی یبراء. و کان قد وقع له منه بعد طوافه البلاد باحثاً عنه مشرقاً و مغرباً، قطعة صغیرة من نحو ثلثی الدینار و اراد اختباره بالماء لیری هل ینماع ام لا، لما رآه الی الخفة غیر رزین ، و لما وضعه فی الماء ازداد صلابة فأخرجه عن الماء و وضعه فی الشمس فلم یزل ینماع حتی صار الی زنته الاولی فنبهه بعض المختبرین للاحجار علی تحقیق وزنه قبل ذلک ففعل ما امره به فوجد فیه بعد وضعه فی الماء ثلاثة دنانیر. و ذلک ان صاحب الاحجار ذکر هذا الحجر و سماه بما ذکرت و هی قصة عجیبة صحیحة صحت عنه -انتهی . رجوع به حجر برقی شود.
ترجمه مقاله