ترجمه مقاله

حجر مشوی

لغت‌نامه دهخدا

حجر مشوی . [ ح َ ج َ رِ م َوی ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حجاره ٔ مشویة. آهک زنده . کلس . جیر. نورة. ابن البیطار گوید: حجارة مشویة، هو الجیر، غیر المطفاءو هو الکلس -انتهی . و صاحب اختیارات بدیعی گوید کلس است . رجوع به کلس شود.
ترجمه مقاله