حجرلغتنامه دهخداحجر. [ ح ُ ] (اِخ ) (برقاء...) دو کوه است بر راه حاجیان بصره میان جدیله و فلجه (فلوجه )و حجربن حارث بن عمرو پدر امروءالقیس در آن سکنی داشت و بنواسد وی را در آن جا کشتند. (معجم البلدان ).