ترجمه مقاله

حجز

لغت‌نامه دهخدا

حجز. [ ح ِ ] (ع اِ) اصل مرد. (منتهی الارب ). عشیره . (ناظم الاطباء). اقرباء. (منتهی الارب ). خویشان نزدیک . (آنندراج ). || ناحیه . (منتهی الارب ). کنار. جانب . (آنندراج ).
ترجمه مقاله