ترجمه مقاله

حجور

لغت‌نامه دهخدا

حجور. [ ح َ / ح ُ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد بنی سعدبن زیدبن مناةبن تمیم ، پس عمان . فرزدق گوید:
لوکنت تدری ما برمل مقید
بقری عمان الی ذوات حجور.
اگر بفتح خوانده شود ممکن است از فعول بمعنی فاعل باشد و اگر بضم خوانده شود جمع حجر است . (معجم البلدان ).
ترجمه مقاله