ترجمه مقاله

حداء

لغت‌نامه دهخدا

حداء. [ ح ِ / ح ُ ] (ع مص ) راندن . سوق . حدو. زجر. زجر کردن و راندن شتران را بسرود و آواز. (منتهی الارب ). راندن شتران با نغمه ٔ حدی . || حداء لیل نهار را، تابع گردیدن شب روز را. (از منتهی الارب ). || حِداء بر، انگیختن بر. (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله