ترجمه مقاله

حراض

لغت‌نامه دهخدا

حراض . [ ح َرْ را ] (ع ص ، اِ) اشنان سوزنده برای شخار. (منتهی الارب ) :
مثل نارالحراض یجلو ذُری المز-
ن لمن شامَه ُ اذا یستطیر.
شبه البرق فی سرعة ومیضه بالنار فی الاشنان لسرعتها فیه . (اقرب الموارد). || گچ پز. آهک پز. || اشنان فروش . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله