ترجمه مقاله

حرمدان

لغت‌نامه دهخدا

حرمدان . [ ح َ رَ ] (اِ مرکب ) دولمیان چرمی . کیسه ای که از پوست دوزند. این کلمه در برهان و غیاث و جز آن «چرمدان » ضبط شده است . رجوع به چرمدان شود :
به حرامی چو شحنه شد خندان
به حرمدان فروبرد دندان .

اوحدی .


ترجمه مقاله