ترجمه مقاله

حروان

لغت‌نامه دهخدا

حروان . [ ] (اِخ ) از روستای حی به اصفهان : و به حروان از روستای حی آتشی بنهاد [ شاپور ذوالاکتاف ] سرود شاذران نام کرد و از خان لنجان اوقاف بسیار کرد آنرا... (مجمل التواریخ و القصص ص 67). و ابن بلخی این کلمه را بصورت «بوان جروأان » یا«یوان جزوان » آورده است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 72).و رجوع به مزدیسنا تألیف محمد معین چ 1 ص 240 شود.
ترجمه مقاله