ترجمه مقاله

حرون

لغت‌نامه دهخدا

حرون . [ ح ُ ] (ع مص ) حَرونی کردن ستور.(تاج المصادر بیهقی ). ستهیدن اسپ . توسنی کردن اسپ . سرکشی کردن اسپ . نافرمانی کردن اسپ . بی فرمانی کردن اسپ . حران . خلاء. بازایستادن از رفتن ستور ناکفته سم .
ترجمه مقاله