ترجمه مقاله

حری

لغت‌نامه دهخدا

حری . [ ح َرْی ْ ] (ع مص ) کاستن . کاسته شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ناقص گردیدن : یَحْری کما یَحْری القمر.
ترجمه مقاله