ترجمه مقاله

حر

لغت‌نامه دهخدا

حر. [ ح ُرر ] (اِخ ) ابن قیس بن حسن الفزاری . صحابی است . وی اصلاً از مردم نواحی تبوک است و با عم خویش عیینةبن حرض به حضور رسول (ص ) رسید... و برخی احادیث از وی منقول است و بدور خلافت عمر وی از مقربان آن مقام بود. (از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به عقد الفرید ج 1 ص 174 شود.
ترجمه مقاله