ترجمه مقاله

حزن

لغت‌نامه دهخدا

حزن . [ ح َ ] (اِخ ) ابن الحارث العنبری . پدر محجن است . جاحظ داستانی درباره ٔ او آورده است . (البیان و التبیین ج 3 ص 246).
ترجمه مقاله