ترجمه مقاله

حسنات

لغت‌نامه دهخدا

حسنات . [ ح َ س َ ] (ع اِ) نیکوئیها. ج ِ حسنة. اعمال خیر. مقابل سیئات . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : کشتی حسنات و ثمراتش بدرودی دشوار تو آسان شد و آسان تودشوار (؟) حلاوت عاجل او را از کسب خیرات و ادخار حسنات باز دارد. (کلیله و دمنه ). و همت مردمان از تقدیم حسنات قاصر گشته . (کلیله و دمنه ). و اوقات ایام براستعمال حسنات موقوف گردانیده . (سندبادنامه ص 32).
بر لوح معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبایر حسناتی ننوشتیم .

سعدی .


- امثال :
حسنات الابرار، سیئات المقربین .
ترجمه مقاله