ترجمه مقاله

حسنة

لغت‌نامه دهخدا

حسنة. [ ح َ س َ ن َ ] (اِخ ) عابده ای بوده است معروف . و ازمحمدبن قدامه روایت است که : وی نعمت دنیا واگذاشت وروی به عبادت نهاد روزها روزه گرفتی و شبها را زنده داشتی و در خانه ٔ او چیزی نمیبود، هر گاه تشنه شدی بیرون رفتی و با دست خود از آب نهر نوشیدی . و چون زیبا بود زنی او را گفت شوهر کن ! گفت : مرد زاهدی را بیاور که مرا در کار دنیا به رنج نیندازد، و گمان ندارم بر اینکار توانا باشی ، بخدا میل ندارم که پرستش دنیا کنم یا با مردان دنیا خوش باشم ، اگر مردی را یافتی که بگرید و مرا بگریاند و روزه بگیرد و مرا به روزه فرمان دهد و تصدق کند و مرا بر آن وادارد، چه خوب وگرنه بر مردان درود باد. (از صفة الصفوه ج 4 ص 26).
ترجمه مقاله