حسن مستوفیلغتنامه دهخداحسن مستوفی . [ ح َ س َ ن ِ م ُ ت َ ] (اِخ ) رجوع به کلمه ٔمستوفی در همین لغت نامه و تاریخ گزیده ص 795 شود.