ترجمه مقاله

حسن

لغت‌نامه دهخدا

حسن . [ح َ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عماربن متوج بن حریز (644 - 725 هَ . ق .). قاضی زبدانی و کرک نوح بود. و فرزندش مفتی جمال الدین معروف است . (دررالکامنة ج 2 ص 38).
ترجمه مقاله