حسینی کاشانی
لغتنامه دهخدا
حسینی کاشانی . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) یکی از شعرا و سادات کاشان است و خواهرزاده ٔ میرحیدر معمائی بوده . (قاموس الاعلام ترکی ) (فهرست تحفه ٔ سامی ) (صبح گلشن ) ولیکن در آتشکده ٔ آذر میرحسینی یاد شده است . از اوست :
فلک بی طالعی چون من ندارد
چراغ بخت من روغن ندارد.
بدرد هجر هر کو مبتلا شد
علاجی بهتر از مردن ندارد.
فلک بی طالعی چون من ندارد
چراغ بخت من روغن ندارد.
بدرد هجر هر کو مبتلا شد
علاجی بهتر از مردن ندارد.