ترجمه مقاله

حسینی

لغت‌نامه دهخدا

حسینی .[ ح ُ س َ ] (ع ص نسبی ) منسوب به حسین بن علی (سمعانی )سید حسینی ، که از اولاد حسین بن علی (ع ) باشد. سادات حسینی . همچون سادات حسنی . || کنایت از آدم ساده و بی تکلف : راسته حسینی بی قید و شرط. || یکی از اقسام انگور. (مجموعه ٔ مترادفات ص 51). || ظرفی است که آن را از (چرم ) بلغار و گاهی از چرم هم دوزند. (برهان قاطع). نوعی ظرف سفالین لعاب دار. || یکی از دوازده مقام موسیقی . قسمی آواز. یکی از دو فرع مقامه ٔ اصفهان . نام پرده ٔ سرود. (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ). که آن را در آخر شب نوازند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : و مغنیان هموم این قول را در پرده ٔ احزان حسینی بر آهنگ تیزی مخالف راست کرده که ... (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله