ترجمه مقاله

حشف

لغت‌نامه دهخدا

حشف . [ ح َ ش َ ] (ع اِ) خرمای بد. خرمای زبون و تباه . خرمای جلک . (مهذب الاسماء). بدترین خرما. خرمای ضعیف بی خسته یا خشک . و در مثل است : حشفاً و سوءکیلة. (منتهی الارب ). هم بد و هم کم . (از اقرب الموارد). || پستان خشک . (منتهی الارب ). پستان فرسوده . || ثمر مقل آنگاه که خشک شود. || ج ِ حَشَفة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله