ترجمه مقاله

حشیشة

لغت‌نامه دهخدا

حشیشة. [ ح َ ش َ ] (ع اِمرکب ) گیاه . یک لاغ گیاه یا گیاه خشک . یکی حشیش . || اسم اصطلاحی قنب . || حشیش الاودیة. || اسم اصطلاحی حشفیفل یعنی شقاقل است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || قنب الهندی . (ابن البیطار). کانابیس اندیکا. قلقشندی گوید: قاضی حسین داد و ستد حشیشه را موجب فسق داند اما برای آن حد (نوعی تعزیر و مجازات بدنی که از طرف شرع معین شده ) معین نکرده است . و ابن العسقلانی کتابی درباره ٔ حشیشه ساخته و به نام «تکرمة المعیشةفی ذم الحشیشة» نامیده است . (صبح الاعشی ج 1 ص 146).
ترجمه مقاله