ترجمه مقاله

حصور

لغت‌نامه دهخدا

حصور. [ ح َ ] (ع ص ) تنگدل . بخیل . || ناقه ٔ تنگ سوراخ پستان . اشتر که سوراخ پستان بسته بود. (آنندراج ). || مردی که از آرامش با زنان پرهیز کند با قدرت . یا مرد بازداشته شده ٔ از آرامش با زنان ، یا آنکه به زن رغبت نکند. آنکه با وجود مردی به زن میل نکند. (غیاث ). آنکه گاهی با زنی نزدیک نشده باشد. خویشتن دار. آنکه از زنان پرهیزد با توانائی . آنکه حاجتش نبود بزنان . (السامی فی الاسامی ). پاکدامن . پارسا. (نصاب الصبیان ). آنکه با زنان نزدیکی نکند. (مهذب الاسماء) (ترجمان عادل ). || مرد بریده شرم و خصیه برآورده . || مرد ترسان . || مرد بازایستنده ٔ از چیزی . || مرد نهان دارنده ٔ راز. خوددار از حرام .
ترجمه مقاله