ترجمه مقاله

حصیری

لغت‌نامه دهخدا

حصیری . [ ح َ ] (ع اِ) منسوجی بوده است از کاه و یا خوص و امثال آن :
صوف گرما بود و جنس حصیری سرما
رخت زرواست خزان جامه ٔ بز است بهار.

نظام قاری .


گه حصیری گشاد و صندل باف
گاه ترغو و قیف و لاکمخا.

نظام قاری .


ترجمه مقاله