ترجمه مقاله

حظل

لغت‌نامه دهخدا

حظل . [ ح َ ظِ ] (ع ص ) حظال . حظول . مقتر. آنکه بر اهل و عیال بنفقه شمار کند. آنکه بر نفقه خواران خود تنگ گیرد. مرد سخت گیرنده با اهل خود. (منتهی الارب ). || اشتر که بسیار حنظل خورد. آن اشتر که حنظل خورد. (مهذب الاسماء). ج ، حَظالی ̍. || مرد غیور.
ترجمه مقاله