ترجمه مقاله

حفل

لغت‌نامه دهخدا

حفل . [ح َ ] (ع مص ) حفول . حفیل . احتفال . گردآمدن . (زوزنی ).جمع شدن . گرد آمدن گروه : حفل قوم ؛ مجتمع شدن آنان . || جمع شدن شیر و آب . پر شدن شیر در پستان . گرد آمدن آب و پر شدن . گرد آمدن شیر و امثال آن . گرد آمدن و پر شدن آب و شیر پستان . (تاج المصادر بیهقی ). || پاک داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ). پاک دادن . (دهار). پاک شدن . (زوزنی ). || زدودن . (تاج المصادر بیهقی ). جلا دادن .روشن کردن . || آراستن . (منتهی الارب ). || نیک باریدن باران . (تاج المصادر بیهقی ).
- حفل دمع ؛ بسیار شدن اشک .
- حفل سماء ؛ نیک باریدن باران . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله