ترجمه مقاله

حفیف

لغت‌نامه دهخدا

حفیف . [ ح َ] (ع مص ) حفیف فرس ؛ شنیده شدن آواز رفتار اسپ در دویدن . (اقرب الموارد). شنیدن آواز اسپ وقت مهمیز کردن (؟). || آواز آمدن از درخت چون باد جهد. (زوزنی ). || شنیده شدن آواز پوست افعی . || شنیده شدن آواز پر مرغ . || شنیده شدن آواز شعله ٔ آتش . || بشدت باریدن بدانگونه که از آن آواز حفیف برآید. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله