ترجمه مقاله

حلبة

لغت‌نامه دهخدا

حلبة. [ ح ُ ل ُ ب َ ] (ع اِ) شنبلید. (منتهی الارب ). شملید. (نصاب ). حلبه بپارسی شمبلید، گرم و خشک است در دوم سینه نرم دارد و سرفه را دفع کند و ضیق نفس را سودمند آید و باه برانگیزاند و چون ده مثقال از او بکوبند و بپزند و به آبی که دو مثقال بوره ارمنی در او حل کرده باشند سرشته طلا کنند، صلابت سپرزرا ببرد و چون در طبخش نشینند حیض بگشاید و درد رحم را زایل گرداند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به حُلبَة شود. || نوعی از طعام لزجه که از دانه ٔ شنبلید و خرما یا دیگر دانه ها پزند. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله