ترجمه مقاله

حلتیت

لغت‌نامه دهخدا

حلتیت . [ ح ِ ] (ع اِ) صمغ اشترغاز. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). انگزه . (منتهی الارب ). انگوزه . انقوزه . صمغ انجذان . (مفاتیح ) (قانون ابوعلی سینا). و آن بر دو صنف است طیب و منتن . و آنچه در طب مستعمل است صنف منتن باشد. (ذخیره ). و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود.
ترجمه مقاله